کد مطلب:150333 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

جایگاه مصیبت های بر اهل البیت
پس معنی مقابله با اهل بیت و مصیب های وارده بر آنان، كه كربلا نمایش تامّ آن است، مسأله پر پیام و پر مطلبی است، و مسلم كسانی كه بیشتر از هر كس خوب می فهمند قصه این مصیبت ها چیست خود اهل بیت هستند. یعنی آگاه ترین كسان به معنی این مقابله ها با اسلام، خود اهل بیت بودند و از طرفی رسالت نمایش این كینه ها هم به صورت مصیبت بر خودشان به عهده ی خود اهل بیت بود. پس در خصوص سؤالی كه مطرح می شود كه چرا با ید بر این خانواده این قدر مصیبت ببارد؟ از دو جنبه نباید غفلت كرد. یا این كه جبهه مقابل این خانواده به واقع مسلمان نیستند و به اینها ستم می نمایند و یا این كه این خانواده مظهر اسلام واقعی نیستند و جبهه مقابل آنان، با اسلام مشكلی ندارند و به این جهت با این خانواده در ستیز هستند. ولی اگر پذیرفتید كه این خانواده مظهر اسلام واقعی هستند و اگر پذیرفتند كه دشمنان اینان، همان دشمنان اسلام هستند، پس دیگر سؤالی باقی نمی ماند و حال ما می خواهیم فدای خانواده ای بشویم كه نگذاشتند عده ای با نیت های پلید، در پشت الفاظ اسلامی خود را پنهان نگهدارند. و اینجاست كه تمام این خانواده برای ما مقدس هستند از حضرت سیدالشهداء تا علی اصغر. آن وقتی كه این ذریه طاهره از مدینه به سمت كوفه در حركت بودند. خوب می دانستند كه چكار می كنند و ما اگر اهداف اینها را كوچك نمودیم با مشكل روبرو می شویم و ابعادی از حركات و شخصیت آنها برای ما سؤال می شود.

غم فاطمه (سلام الله علیها)، غم گم شدن اسلام و گم شدن گم شدگی اسلام است او فهمید كه اینها اسلام را پنهانی می كنند و چیزی را به جای اسلام می گذارند تا حتی مردم نفهمند اسلام را گم كرده اند و فاطمه «سلام الله علیها» دید حالا كه نمی تواند اسلام را برگرداند لااقل نگذارد این گم شدن اسلام، گم شود.

باید متوجه بود كه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) یك غم بزرگ عالمانه داشتند كه در طول حركت اسلام و تاریخ، ابعاد بیشتری از آن ظاهر و روشن شد. این غم بزرگ دو وجه دارد، اول اینكه فاطمه (سلام الله علیها) می بیند و می فهمد كه چه چیز


بزرگی از دست رفت، چیزی كه هنوز هم از دست رفته است و جهان اسلام و حتی شیعه هم نتوانسته آنچه را كه با خانه نشینی اهل بیت از دست رفت به دست آورد. یعنی حذف امیرالمؤمنین علی علیه السلام را كه به واقع حذف عالم معنا و بصیرت محمدی صلی الله علیه و اله بود فاطمه به خوبی می فهمید. و دومین وجه غم فاطمه (سلام الله علیها) این بود كه مردم عمق فاجعه را نفهمیدند، شرایط به گونه ای بود كه هم اصل اسلام از دست رفت و هم نفهمیدند چه چیزی از دست رفت و یا به عبارتی هم اسلام را گم كردند و هم گم كردن اسلام را گم كردند، اصلا متوجه نشدند چه چیزی را از دست دادند و این غم دوم، غم بسیار بزرگی است. غم این كه آدمی بزرگترین نعمت خدا را از دست بدهد، نعمت دلدادگی با پروردگار و به صحنه آوردن قلب برای نیایش تامّ، نعمت در خلوت بودن بشر روی زمین با آسمان، نعمت حاكمیت حق در جامعه بشری، اینها نعمت بزرگی بود كه بشر از دست داد، این ها نعمت هایی بود كه از خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله سرچشمه می گرفت و اگر دست این خانواده را باز گذاشته بودند به مرور و آرام آرام و با خون دلهای بسیاری این نعمت ها، جزء فرهنگ بشر می شد و معنی عالم محمدی صلی الله علیه و آله آشكار می گشت ولی آنها را خانه نشین كردند، و این غم بزرگی برای فاطمه (سلام الله علیها) بود. قافله كربلا وقتی از مدینه، نهضت خود را شروع كرد. متوجه شد كه آرام آرام می تواند این غم دوم فاطمه (سلام الله علیها) را مطرح كند خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله مدتها منتظر بودند تا شرایطی پیدا شود تا لااقل مردم بفهمند كه چه فاجعه ای واقع شد، بر همین اساس است كه می بینیم غم قافله كربلا ادامه ی غم مقدس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود كه اسلام اصلا، گم شده است و مردم نمی دانند كه اسلام گم شده است. سوز این قافله غم اسلام است، هدف این است كه لااقل مردم بفهمند كه چه چیزی را از دست دادند و اكنون چه چیزی بر سر كار آمده است، و اباعبدالله توانست ابعاد این غم بزرگ را خیلی خوب نشان دهد. این كه شما در روایات می بینید كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله لب ها و گلوی حضرت حسین علیه السلام را می بوسید، برای این است كه می فهمد كه این انسان با چه غمی به صحنه می آید و این گلو را در راه این غم، چه زیبا به صحنه ی بریدن می كشاند. شما اگر تاریخ را مطالعه كرده باشید، می بینید كه بعد از


شهادت اباعبدالله علیه السلام برادر یزید كه مشاور یزید هم هست، در دربار به یزید می گوید آیا بنابراین كه نسل عبدالله بن زیاد بن ابیه بماند و نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندان پیامبر نابود شود؟! و با یزید بحث می كند و با قهر از دربار بیرون می آید و می گوید من با شما همكاری نخواهم كرد. ببینید كار تا كجا جلو رفته است من هم می خواهم بیش از این در این خصوص صحبت نكنم چون اصل بحث ما فعلا این نیست. ولی این را می خواهم بگویم كه شما به چه خانواده ای سلام می دهید و برای آنها اشك می ریزید. این خانواده یك قداست بزرگ دارند چرا كه آنها یك غم مقدس دارند و لذا گلوی امام حسین علیه السلام آن چنان مقدس است كه پیامبر صلی الله علیه و آله می بوسد. این نگاهی است كه باید به این خانواده و به این نهضت و به قطره قطره خون شهدا بیفتد و به همین جهت همه حركات و سكنات این قافله برای ما مقدس است و پشتوانه قدسی دارد، حتی محل افتادن دست حضرت ابوالفضل یعنی این محل، محل افتادن دستی است كه در راستای غم غفلت از اسلام فروافتاده است و هر كس در دل در هوای اسلام دارد از محل افتادن این دست راحت نمی تواند بگذرد و با مقدس شمردن این محل خود را به آن نیات مقدس كه در پشت افتادن این دست نهفته است وصل می كند.